روز آمار و برنامه ریزی
اکتبر 29, 2017
روز نوجوان و بسیج دانشجویی و پدافند غیرعامل
اکتبر 29, 2017
سلمان فارسی کیست

http://tehranloh.ir

روز بزرگداشت سلمان فارسی

هفتم ماه صفر همزمان با سالروز حفر خندق به عنوان روز حضرت سلمان نامگذاری و در تقویم ملی کشورمان ثبت شد.

به گزارش  واحد مرکزی خبر نماینده ولی فقیه در فارس و امام جمعه شیراز گفت: پیشنهاد ثبت روزی به نام سلمان فارسی از سوی شورای فرهنگ عمومی استان فارس ارائه شد که مورد اقبال مسوولان کشور قرار گرفت.

 

آیت الله اسدالله ایمانی افزود: نام حضرت سلمان فارسی افتخار همه مسلمانان جهان به ویژه مردم استان فارس است که باید این بزرگوار را به عنوان میراث معنوی استان به خوبی به مردم داخل و خارج از کشور معرفی کنیم.

همچنین بهزاد مریدی،مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس گفت: بعد از برگزاری نخستین کنگره بین المللی سلمان فارسی، شورای فرهنگ عمومی استان پیشنهاد ثبت روزی به نام این صحابه بزرگ پیامبر(ص) از بین دو روز وفات حضرت سلمان و سالروز حفر خندق به شورای فرهنگ عمومی کشور برای ثبت در تقویم ملی کشورمان ارائه کرد که درجلسه 618 شورای فرهنگ عمومی کشور هفتم ماه صفر همزمان با سالروز حفر خندق به عنوان روز حضرت سلمان نامگذاری و در تقویم ملی کشورمان ثبت شد.

سلمان فارسی؛طلایه دار شیعیان ایران

بهزاد مریدی افزود: کنگره بین المللی بزرگداشت سلمان فارسی به صورت دو سالانه در استان فارس برگزار می‌شود.

تجلیل از مقامِ شامخ سلمان فارسی (ره)، شناخت ابعاد وجودی و معرفی شخصیت سلمان، ایجاد فضای علمی ـ فرهنگی برای تبادل اطلاعات پژوهشگران داخلی و خارجی، پیوند بین نسل امروز جامعه ایرانی با مفاخر و مظاهر فرهنگی و تمدنی گذشته و کوشش در جهت وحدت فکری جهان اسلام از اهداف برگزاری کنگره بین المللی سلمان فارسی است.

این همایش با حضور علما و مفاخر بزرگ جهان اسلام در شهر شیراز برگزار می‌شود.

سلمان منا اهل البیت

سلمان منا اهل البیت

 

هشتم صفر سال ۳۵ هجری، سالروز وفات بزرگ یار ایرانی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، سلمان فارسی است، او همان کسی که پیامبر صلی الله علیه وآله او را از اهل ‌بیت خواند و فرمود: «سلمان منّا اهل البیت».

 

آری! سلمان محمدی پس از رحلت پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله، جزو معدود کسانی بود که از راه حق منحرف نشد و در شمار معتقدان به امامت حضرت علی علیه السلام قرار گرفت. او در خلافت عمر بن خطاب به حکومت مدائن منصوب شد، ولی هیچ ‌گاه از حقوق بیت ‌المال برای خود چیزی برنداشت و همه‌ آن را صدقه می‌ داد و برای امرار معاش زنبیل می ‌بافت.

 

این شیعه راستین امام علی علیه السلام و مایه افتخار ایرانیان در شهر مدائن به جوار رحمت الهی پیوست و در همان شهر خاکسپاری شد.

 

سرگذشت جالب سلمان

آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی ذیل تفسیر آیه ۶۲ سوره بقره درباره سرگذشت سراسر حقیقت‌جویانه سلمان محمدی این چنین می‌گوید:

«سلمان» اهل جندی ‌شاپور بود، با پسر حاکم وقت رفاقت و دوستى محکم و ناگسستنى داشت، روزى با هم براى صید به صحرا رفتند، ناگاه چشم آن‌ها به راهبى افتاد که به خواندن کتابى مشغول بود، از او راجع به کتاب مزبور سوالاتى کردند، راهب در پاسخ آن‌ها گفت: کتابى است که از جانب خدا نازل شده و در آن فرمان به اطاعت خدا داده و نهى از معصیت و نافرمانى او کرده است، در این کتاب از زنا و گرفتن اموال مردم به ناحق نهى شده است، این همان «انجیل» است که بر عیسى مسیح نازل شده است.

گفتار راهب در دل آنان اثر گذاشت و پس از تحقیق بیشتر به دین او گرویدند، به آن‌ها دستور داد که گوشت گوسفندانى که مردم این سرزمین ذبح مى ‏کنند، حرام است از آن نخورند.

سلمان و فرزند حاکم وقت روزها هم چنان از او مطالب مذهبى می ‌آموختند، روز عیدى پیش آمد، حاکم مجلس میهمانى ترتیب داد و از اشراف و بزرگان شهر دعوت کرد، در ضمن از پسرش نیز خواست که در این مهمانى شرکت کند، ولى او نپذیرفت.

روزى سلمان را محزون یافت، علت را جویا شد، سلمان در پاسخ گفت: تمام خوبی ‌ها نصیب گذشتگان شده که در خدمت پیامبران خدا بوده اند، عالم دیر به او بشارت داد که در همین ایام در میان ملت عرب پیامبرى ظهور خواهد کرد که از تمام انبیا برتر است

در این باره به او زیاد اصرار کردند، اما پسر اعلام کرد که غذاى آن‌ها بر او حرام است، پرسیدند این دستور را چه کسى به تو داده است؟ راهب مزبور را معرفى کرد.

حاکم راهب را احضار کرد و به او گفت: چون اعدام در نظر ما گران و کار بسیار بدى است، تو را نمى‏ کشیم، ولى از محیط ما بیرون برو! سلمان و دوستش در این موقع راهب را ملاقات کردند، وعده ملاقات در «دیر موصل» گذاشتند.

پس از حرکت راهب، سلمان چند روزى منتظر دوست با وفایش بود تا آماده حرکت شود، او هم همچنان سرگرم تهیه مقدمات سفر بود، ولى سلمان بالاخره طاقت نیاورده تنها به راه افتاد.

در دیر موصل سلمان بسیار عبادت مى‏ کرد، راهب که سرپرست این دیر بود، او را از عبادت زیاد بر حذر داشت، مبادا از کار بیفتد، ولى سلمان پرسید آیا عبادت فراوان فضیلتش بیشتر است یا کم عبادت کردن؟

در پاسخ گفت: البته عبادت بیشتر اجر بیشتر دارد.

عالم دیر پس از مدتى به قصد بیت ‌المقدس حرکت کرد و سلمان را با خود به همراه برد، در آنجا به سلمان دستور داد که روزها در جلسه درس علماى نصارى که در آن مسجد برپا می ‌شود، حضور یابد و کسب دانش کند.

روزى سلمان را محزون یافت، علت را جویا شد، سلمان در پاسخ گفت: تمام خوبی ‌ها نصیب گذشتگان شده که در خدمت پیامبران خدا بوده اند، عالم دیر به او بشارت داد که در همین ایام در میان ملت عرب پیامبرى ظهور خواهد کرد که از تمام انبیا برتر است.

عالم گفت: من پیر شده‏ ام، خیال نمى‏ کنم او را درک کنم، ولى تو جوانى امیدوارم او را درک کنى، ولى این را نیز بدان که این پیامبر نشانه‏ هایى دارد از جمله نشانه خاصى بر شانه او است، او صدقه نمى ‏گیرد، اما هدیه را قبول مى‏ کند.

در بازگشت آن‌ها به سوى موصل در اثر جریان ناگوارى که پیش آمد سلمان عالم دیر را در بیابان گم کرد. دو مرد عرب از قبیله بنى‌ کلب رسیدند، سلمان را اسیر کرده و بر شتر سوار کردند و به مدینه آوردند و او را به زنى از قبیله «جهینه» فروختند!

سلمان و غلام دیگر آن زن به نوبت روزها گله او را به چرا مى ‏بردند، سلمان در این مدت مبلغى پول جمع ‏آورى کرد و انتظار بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله را مى‏ کشید، در یکى از روزها که مشغول چرانیدن گله بود رفیقش رسید و گفت: خبر دارى امروز شخصى وارد مدینه شده و تصور مى ‏کند پیامبر و فرستاده خدا است؟! سلمان به رفیقش گفت: تو اینجا باش تا من بازگردم.

سلمان محمدی پس از رحلت پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله، جزو معدود کسانی بود که از راه حق منحرف نشد و در شمار معتقدان به امامت حضرت علی علیه السلام قرار گرفت. او در خلافت عمر بن خطاب به حکومت مدائن منصوب شد، ولی هیچ ‌گاه از حقوق بیت ‌المال برای خود چیزی برنداشت و همه‌ آن را صدقه می‌ داد و برای امرار معاش زنبیل می ‌بافت

سه آزمون از پیامبر خدا

سلمان وارد شهر شد، در جلسه پیامبر حضور پیدا کرد، اطراف پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله مى‏چرخید و منتظر بود پیراهن پیامبر صلی الله علیه وآله کنار برود و نشانه مخصوص را در شانه او مشاهده کند.

پیامبر صلی الله علیه وآله متوجه خواسته او شد، لباس را کنار زد، سلمان نشانه مزبور یعنى اولین نشانه را یافت، سپس به بازار رفت، گوسفند و مقدارى نان خرید و خدمت پیامبر صلی الله علیه وآله آورد، پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: چیست؟ سلمان پاسخ داد: صدقه است، پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود:  من به آن‌ها احتیاج ندارم به مسلمانان فقیر ده تا مصرف کنند.

سلمان بار دیگر به بازار رفت، مقدارى گوشت و نان خرید و خدمت رسول اکرم صلی الله علیه وآله آورد، پیامبر صلی الله علیه وآله پرسید: این چیست؟ سلمان پاسخ داد: هدیه است، پیامبر فرمود: بنشین.

پیامبر صلی الله علیه وآله و تمام حضار از آن هدیه خوردند، مطلب بر سلمان آشکار شد، زیرا هر سه نشانه خود را یافته بود.

در این میان سلمان راجع به دوستان و رفیق و راهبان دیر موصل سخن به میان آورد و نماز، روزه و ایمان آن‌ها به پیامبر صلی الله علیه وآله و انتظار کشیدن بعثت وى را شرح داد، کسى از حاضران به سلمان گفت: آن‌ها اهل دوزخند! این سخن بر سلمان گران آمد، زیرا او یقین داشت اگر آنها پیامبر را درک می‌کردند از او پیروى می‌ کردند.

در اینجا بود که‏ آیه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون» بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل شد و اعلام شد آن‌ها که به ادیان حق ایمان حقیقى داشته ‏اند و پیغمبر اسلام را درک نکرده ‏اند، داراى اجر و پاداش مۆمنان خواهند بود.

 

 
 
2,538 views
 


Warning: Trying to access array offset on value of type null in /home/ifapasar/tehranloh1.ir/wp-content/themes/betheme-2196/includes/content-single.php on line 286
مدیریت انفورماتیک تهران لوح

دیدگاه ها بسته شده است