زیارت جامعه کبیره ، بر نقل نصوص مختلف ، معتبرترین زیارات بوده و توصیه به خواندن آن در مشاهد مشرفه ، اکیدا به چشم می خورد .
زیارت جامعه کبیره که به تعبیر علامه مجلسی(ره) از نظر سند و روایت از صحیحترین و قویترین زیارات ائمه علیهم السلام است ،
زیارت جامعه کبیره مثل اقیانوسی مواج از معارف الهی است.
زیارت جامعه کبیره مضامین عالی مشتمل بر معرفی مقام ائمه علیهم السلام است؛
زیارت جامعه کبیره از امام علی النقی علیه السلام به ما رسیده است.
یادگاری عظیمی است که در حرم هر یک از ائمه معصومین علیهمالسلام آن زیارت را میخوانیم.
توجه به مضامین مهم زیارت جامعه کبیره نیز باید مورد توجه قرار بگیرد.
السّلامُ علیْکُمْ یا اهْل بیْتِ النُّبُوّهِ، وموْضِع الرِّسالهِ، ومُخْتلف الْملائِکهِ،
سلام بر شما اى خاندان نبوت و جایگاه رسالت و مرکز رفت و آمد فرشتگان
ومهْبِط الْوحْىِ، ومعْدِن الرّحْمهِ، وخُزّان الْعِلْمِ، ومُنْتهى الْحِلْمِ، واُصُول
و جاى فرود آمدن وحى (الهى) و معدن رحمت (حق) و گنجینه داران دانش و سرحد نهایى بردبارى و اصول و اساس
الْکرمِ، وقاده الاُْممِ، واوْلِیآء النِّعمِ، وعناصِر الاْبْرارِ، ودعآئِم الاْخْیارِ،
کرم و بزرگوارى و پیشوایان ملّتها و در اختیار دارندگان نعمتها و ریشه و اصول نیکان و استوانه هاى خوبان
وساسه الْعِبادِ، وارْکان الْبِلادِ، وابْواب الاْیمانِ، واُمنآء الرّحْمنِ،
و زمامداران بندگان و پایه ها و ستونهاى شهرها و بلاد و درهاى ایمان و امینهاى خداى رحمان
وسُلاله النّبِیّین، وصفْوه الْمُرْسلین، وعِتْره خِیرهِ ربِّ الْعالمین، و رحْمهُ
و نژاد پیمبران و زبده (اولاد) رسولان و عترت انتخاب شدگان پروردگار جهانیان، و رحمت
اللهِ و برکاتُهُ، السّلامُ على ائِمّهِ الْهُدى، و مصابیحِ الدُّجى، واعْلامِ التُّقى،
خدا و برکاتش (نیز بر آنها باد) سلام بر پیشوایان هدایت و چراغهاى تاریکى و نشانه هاى پرهیزکارى
و ذوِى النُّهى، واُولِى الْحِجى، و کهْفِ الْورى، وورثهِ الاْنْبِیآءِ، والْمثلِ
و صاحبان خرد و دارندگان عقل و فطانت و پناهگاه مردمان و وارثان پیمبران و نمونه
الاْعْلى، والدّعْوهِ الْحُسْنى، و حُججِ اللهِ على اهْلِ الدُّنْیا والاْخِرهِ
اعلاى (الهى) و اهل دعوت نیکو (که مردم را به خدا مى خوانند) و حجّت هاى خدا بر اهل دنیا و آخرت
والاُْولى، و رحْمهُ اللهِ و برکاتُهُ، السّلامُ على محآلِّ معْرِفهِ اللهِ، ومساکِنِ
و این جهان و رحمت خدا و برکاتش (نیز بر ایشان باد) سلام بر جایگاههاى شناسایى خدا و مسکنهاى
برکهِ اللهِ، ومعادِنِ حِکْمهِ اللهِ، وحفظهِ سِرِّاللهِ، وحملهِ کِتابِ اللهِ، واوْصِیآءِ
برکت خدا و کانهاى حکمت و فرزانگى خدا و نگهبانان راز خدا و حاملان کتاب خدا و اوصیاى
نبِىِّ اللهِ، وذُرِّیّهِ رسُولِ اللهِ صلّى اللهُ علیْهِ وآلِهِ، ورحْمهُ اللهِ وبرکاتُهُ،
پیامبر خدا و فرزندان رسول خدا صلى الله علیه و آله، و رحمت خدا و برکاتش (نیز بر ایشان باد)
السّـلامُ على الدُّعاهِ اِلى اللهِ، والاْدِلاّءِ على مرْضاتِ اللهِ، والْمُسْتقِرّین
سلام بر خوانندگان بسوى خدا و رهنمایان بسوى موجبات خشنودى خدا و استقرار یافتگان
فى امْرِ اللهِ، والتّآمّین فى محبّهِ اللهِ، والْمُخْلِصین فـى توْحیدِ اللهِ،
در فرمان خدا و کاملان در دوستى و محبّت خدا و مخلصان در یگانه پرستى خدا
والْمُظْهِرین لاِمْرِ اللهِ ونهْیِهِ، وعِبادِهِ الْمُکْرمین الّذین لا یسْبِقُونهُ بِالْقوْلِ،
و آشکار کنندگان امر و نهى خدا و بندگان گرامى خدا آنان که پیشى نگیرند بر خداوند در گفتار
وهُمْ بِامْرِهِ یعْملُون، ورحْمهُ اللهِ وبرکاتُهُ، السّلامُ على الاْئِمّهِ الدُّعاهِ،
و آنان که بدستورش عمل کنند، و رحمت خدا و برکاتش (بر ایشان باد) سلام بر امامان دعوت کننده (بحق)
والْقادهِ الْهُداهِ، والسّادهِ الْوُلاهِ، والذّادهِ الْحُماهِ، واهْلِ الذِّکْرِ، واُولِى
و پیشوایان راهنما و آقایان سرپرست و دفاع کنندگان و حامیان (از دین خدا) و اهل ذکر و فرمانداران
الاْمْرِ، وبقِیّهِ اللهِ، وخِیرتِهِ وحِزْبِهِ، وعیْبهِ عِلْمِهِ، وحُجّتِهِ وصِراطِهِ،
و نمایندگان خدا و برگزیدگان او و گروه او و گنجینه دانشش و حجّت او و راه او
ونُورِهِ وبُرْهانِهِ، ورحْمهُ اللهِ وبرکاتُهُ، اشْهدُ انْ لا اِلـه اِلاّ اللهُ وحْدهُ لا
و نور او و دلیل روشن او، و رحمت خدا و برکاتش (بر ایشان باد) گواهى دهم که نیست معبودى جز خداى یگانه
شریک لهُ، کما شهِد اللهُ لِنفْسِهِ، وشهِدتْ لهُ ملائِکتُهُ واُولُوا الْعِلْمِ مِنْ
که شریک ندارد چنانچه گواهى داده خدا براى خودش و گواهى دادند براى او فرشتگانش و دانشمندان از
خلْقِهِ، لا اِلـه اِلاّ هُو الْعزِیزُ الْحکیمُ، واشْهدُ انّ مُحمّداً عبْدُهُ الْمُنْتجبُ،
خلق او معبودى نیست جز او که نیرومند و فرزانه است و گواهى دهم که محمّد بنده انتخاب شده اوست
ورسُولُهُ الْمُرْتضى، ارْسلهُ بِالْهُدى ودینِ الْحقِّ، لِیُظْهِرهُ على الدِّینِ کُلِّهِ
و رسول پسندیده اوست که فرستاد او را با هدایت و آیین حق تا پیروزش کند بر همه آیین ها
ولوْ کرِه الْمُشْرِکُون، واشْهدُ انّکُمُ الاْئِمّهُ الرّاشِدُون الْـمهْدِیُّون،
و گرچه خوش نداشته باشند مشرکان و گواهى دهم که شمایید پیشوایان راهبر راه یافته
الْمعْصُومُون الْمُکرّمُون، الْمُقرّبُون الْمُتّقُون، الصّادِقُون الْمُصْطفوْن،
معصوم گرامى مقرّب پرهیزکار راستگوى زبده
الْمُطیعُون للهِِ، الْقوّامُون بِامْرِهِ، الْعامِلُون بِاِرادتِهِ، الْفآئِزُون بِکرامتِهِ،
فرمانبرداران خدا و قیام کنندگان به فرمانش و انجام دهندگان خواسته اش و آنان که به مقام کرامت او رسیدند،
اِصْطفاکُمْ بِعِلْمِهِ، وارْتضاکُمْ لِغیْبِهِ، واخْتارکُمْ لِسِرِّهِ، واجْتبیکُمْ بِقُدْرتِهِ،
برگزیدتان به علم خود وپسندیدتان براى جریانات غیب (وپس پرده) خود وانتخابتان کرد براى راز خود و اختیارتان کرد به قدرتش
و اعزّکُمْ بِهُداهُ، و خصّکُمْ بِبُرْهانِهِ، و انْتجبکُمْ لِنُورِهِ، و ایّدکُمْ بِرُوحِهِ،
و عزیزتان کرد به راهنمایى خود و مخصوصتان داشت به دلیل روشنش و برگزید شما را براى نور خود و تأیید کرد شما را به روح خود و
ورضِیکُمْ خُلفآء فى ارْضِهِ، وحُججاً على برِیّتِهِ، وانْصاراً لِدینِهِ،
پسندید شما را براى جانشینى در زمینش و تا که حجّت هایى باشید بر مخلوقش و یاورانى براى دینش و
وحفظهً لِسِرِّهِ، وخزنهً لِعِلْمِهِ، و مُسْتوْدعاً لِحِکْمتِهِ، و تراجِمهً لِوحْیِهِ،
نگهبانانى براى رازش و گنجینه دارانى براى دانشش و سپردگان حکمتش و مفسران وحیش و
وارْکاناً لِتوْحیدِهِ،وشُهدآء على خلْقِهِ، واعْلاماً لِعِبادِهِ، و مناراً فى بِلادِهِ،
پایه هاى یگانه شناسیش و گواهانى بر خلقش و نشانه هایى براى بندگانش و مشعل هایى در شهرهاو بلادش
و ادِلاّء على صِراطِهِ، عصمکُمُ اللهُ مِن الزّللِ، وآمنکُمْ مِن الْفِتنِ، و
و راهنمایانى بر راهش، خداوند نگهداشت شما را از لغزش و ایمن داشت شما را از فتنه ها و آزمایشات
طهّرکُمْ مِن الدّنسِ، و اذْهب عنْکُمُ الرِّجْس، وطهّرکُمْ تطْهیراً، فعظّمْتُمْ
و پاکتان کرد از چرکى و دور کرد از شما پلیدى را و بخوبى پاکیزه تان کرد، شما نیز (در برابر) عظیم شمردید
جلالهُ، و اکْبرْتُمْ شأْنهُ، و مجّدْتُمْ کرمهُ، وادمْتُمْ ذِکْرهُ، و وکّدْتُمْ میثاقهُ،
شوکتش را و مقامش را بزرگ دانستید و کرمش را ستودید و به ذکر او ادامه دادید و پیمانش را محکم کردید
واحْکمْتُمْ عقْد طـاعتِهِ، ونصحْتُمْ لهُ فِى السِّرِّ و الْعلانِیهِ، و دعوْتُمْ اِلى
و آن عهدى را که در فرمانبرداریش داشتید سخت استوار کردید و در پنهانى و آشکار براى او خیرخواهى کردید و مردم را با
سبیلِهِ بِالْحِکْمهِ والْموْعِظهِ الْحسنهِ، وبذلْتُمْ انْفُسکُمْ فى مرْضاتِهِ،
حکمت و پند نیکو به راهش دعوت کردید و در راه خشنودى او بذل جان کردید
وصبرْتُمْ على ما اصابکُمْ فى جنْبِهِ، واقمْتُمُ الصّلاه، وآتیْتُمُ الزّکاه،
و در مقابل پیش آمدهاى ناگوار بخاطر او بردبارى کردید، و نماز را بپا داشتید و زکات را پرداختید
وامرْتُمْ بِالْمعْرُوفِ، ونهیْتُمْ عنِ الْمُنْکرِ، وجاهدْتُمْ فِى اللهِ حقّ جِهادِهِ،
و امر به معروف و نهى از منکر کردید و در راه خدا آن طور که باید جهاد و مبارزه کردید
حتّى اعْلنْتُمْ دعْوتهُ، و بیّنْتُمْ فرآئِضهُ، و اقمْتُمْ حُدُودهُ، و نشرْتُمْ شرایِع
تا بالاخره دعوت حق را آشکار و واجبات او را بیان داشتید و حدود و مقرراتش را برپا داشتید و دستورات و احکامش
احْکامِهِ، و سننْتُمْ سُنّتهُ، و صِرْتُمْ فى ذلِک مِنْهُ اِلى الرِّضا، و سلّمْتُمْ لهُ
را منتشر ساختید و روش او را مقرّر داشتید و در راه رضاى او گام برداشتید و تسلیم
الْقضآء، و صدّقْتُمْ مِنْ رُسُلِهِ منْ مضى، فالرّاغِبُ عنْکُمْ مارِقٌ، واللاّزِمُ
قضا و قدر او شدید و پیمبران گذشته او را تصدیق کردید پس آن که از شما رو گرداند از دین خارج گشته و آن که ملازم
لکُمْ لاحِقٌ، و الْمُقصِّرُ فى حقِّکُمْ زاهِقٌ، والْحقُّ معکُمْ و فیکُمْ و مِنْکُمْ
شما بود به حق رسیده وآنکه کوتاهى کرد در حق شما نابود گردید، و حق همراه شما و در میان شما خاندان و از جانب شماست
واِلیْکُمْ، وانْتُمْ اهْلُهُ و معْدِنُهُ، ومیراثُ النُّبُوّهِ عِنْدکُمْ، و اِیابُ الْخلْقِ
و بسوى شما بازگردد و شمایید اهل حق ومعدن آن، و میراث نبوت نزد شماست و بازگشت خلق خدا
اِلیْکُمْ، وحِسابُهُمْ علیْکُمْ، وفصْلُ الْخِطابِ عِنْدکُمْ، و آیاتُ اللهِ لدیْکُمْ،
بسوى شماست و حسابشان با شماست و سخنى که حق و باطل را جدا کند نزد شماست و آیات خدا پیش شماست
و عزآئِمُهُ فیکُمْ، و نُورُهُ و بُرْهانُهُ عِنْدکُمْ، و امْرُهُ اِلیْکُمْ، منْ والاکُمْ فقدْ
و تصمیمات قطعى او درباره شماست و نور و دلیل روشنش نزد شما است و امر امامتش محول به شما است، هر که شما را دوست دارد
والى الله، و منْ عاداکُمْ فقدْ عاد الله، و منْ احبّکُمْ فقدْ احبّ الله، ومنْ
خداى را دوست داشته و هر که شما را دشمن دارد خداى را دشمن داشته و هرکس به شما محبّت داشته باشد به خدا محبّت داشته و هرکس
ابْغضکُمْ فقدْ ابْغض الله، و منِ اعْتصم بِکُمْ فقدِ اعْتصم بِاللهِ، انْتُمُ الصِّراطُ
با شما کینه توزد با خدا کینه توزى کرده و هرکه به شما چنگ زند به خدا چنگ زده شمایید شاهراه
الاْقْومُ، وشُهدآءُ دارِ الْفنآءِ، وشُفعآءُ دارِ الْبقآءِ، والرّحْمهُ الْموْصُولهُ،
و راه راست و گواهان در این دار فانى (دنیا) و شفیعان در خانه پایدار (قیامت) و رحمت پیوسته (حق)
والاْیهُ الْمخْزُونهُ، والاْمانهُ الْمُحْفُوظهُ، والْبابُ الْمُبْتلى بِهِ النّاسُ، منْ
و آن نشانه پنهان در گنجینه و آن امانتى که نگهدارى شده (یا حفظش بر مردم واجب است) و آن درگاهى که مردم بدان آزمایش شوند هرکه
اتیکُمْ نجى، ومنْ لمْ یاْتِکُمْ هلک، اِلى اللهِ تدْعُون، وعلیْهِ تدُلُّون، وبِهِ
به نزد شما آمد نجات یافت و هر کس نیامد هلاک شد (شما مردم را) بسوى خدا مى خوانید و بر او راهنمایى کنید و به او
تُؤْمِنُون، ولهُ تُسلِّمُون، وبِامْرِهِ تعْملُون، واِلى سبیلِهِ تُرْشِدُون، وبِقوْلِهِ
ایمان دارید و تسلیم اوهستید و بدستورش عمل کنید و بسوى راه او (مردم را) ارشاد کنید و به گفتار او
تحْکُمُون، سعِد منْ والاکُمْ، و هلک منْ عاداکُمْ، و خاب منْ جحدکُمْ،
حکم کنید، نیک بخت شد هر که شما را دوست دارد و به هلاکت رسید هر که شما را دشمن داشت و زیانکار شد منکر شما
وضلّ منْ فارقکُمْ، و فاز منْ تمسّک بِکُمْ، و امِن منْ لجا اِلیْکُمْ، وسلِم
و گمراه شد آن که از شما جدا گشت و رستگار شد آنکه به شما چنگ زد و ایمن گشت آنکه بدرگاه شما پناه آورد و سلامت یافت
منْ صدّقکُمْ، وهُدِى منِ اعْتصم بِکُمْ، منِ اتّبعکُمْ فالْجنّهُ ماْویهُ، و منْ
هر که شما را تصدیق کرد و هدایت شد هر که به شما چنگ زد، هر که پیروى شما را کرد بهشت مأواى اوست و هر که
خالفکُمْ فالنّارُ مثْویهُ، و منْ جحدکُمْ کافِرٌ، و منْ حاربکُمْ مُشْرِکٌ، و منْ
مخالفت شما را کرد دوزخ جایگاه اوست، و هر که منکر شما شد کافر و هر که با شما جنگ کرد مشرک است و هر کس
ردّ علیْکُمْ فى اسْفلِ درک مِن الْجحیمِ، اشْهدُ انّ هذا سابِقٌ لکُمْ فیما
شما را رد کرد در ته جهنم جاى دارد گواهى دهم که این مقام و منزلت در زمان
مضى، و جار لکُمْ فیما بقِى، و انّ ارْواحکُمْ و نُورکُمْ و طینتکُمْ واحِدهٌ،
گذشته براى شما ثابت بوده و در آینده زمان نیز براى شما جارى است و همانا روانهاى شما ونورتان وسرشتتان یکى است
طابتْ و طهُرتْ بعْضُها مِنْ بعْض، خلقکُمُ اللهُ انْواراً، فجعلکُمْ بِعرْشِهِ
همگى پاک و پاکیزه است و برخى از برخى دیگر گرفته شده خداوند شما را بصورت نورهایى آفرید و گرداگرد عرش
مُحْدِقین، حتّى منّ علیْنا بِکُمْ، فجعلکُمْ فى بُیُوت اذِن اللهُ انْ تُرْفع
خود قرارتان داد تا آنگاه که با آوردنتان در این جهان بر ما منّت گذارد و قرارتان داد در خانه هایى که اجازه داد بلند گردند
ویُذْکر فیها اسْمُهُ، وجعل صلواتنا علیْکُمْ،وما خصّنا بِهِ مِنْ وِلایتِکُمْ
و نام او در آنها برده شود و مقرّر داشت که درودهاى ما بر شما و هم چنین آنچه را از دوستى شما براى ما مخصوص داشته همه اینها موجب
طیباً لِخلْقِنا، و طهارهً لاِنْفُسِنا، و تزْکِیهً لنا، و کفّارهً لِذُنُوبِنا، فکُنّا عِنْدهُ
پاکى اخلاق ما و پاک شدن خود ما و تزکیه ما و کفاره گناهان ما باشد و ما در نزد خدا از زمره
مُسلِّمین بِفضْلِکُمْ، ومعْرُوفین بِتصْدیقِنا اِیّاکُمْ، فبلغ اللهُ بِکُمْ اشْرف
تسلیم شدگان برترى شما و شناخته شدگان به تصدیق مقام شما بودیم پس خداوند برساند شما را به شریفترین
محلِّ الْمُکرّمین، و اعْلى منازِلِ الْمُقرّبین، وارْفع درجاتِ الْمُرْسلین،
جایگاه گرامیان و بلندترین منازل مقرّبان و بالاترین درجات رسولان
حیْثُ لا یلْحقُهُ لاحِقٌ، و لا یفُوقُهُ فآئِقٌ، و لا یسْبِقُهُ سابِقٌ، و لا یطْمعُ
آن جا که کسى بدان نرسد و فوق آن جایگاه کسى راه نیابد و پیش روى بر آن پیشى نگیرد و براى رسیدن
فى اِدْراکِهِ طامِعٌ، حتّى لا یبْقى ملکٌ مُقرّبٌ، ولا نبِىٌّ مُرْسلٌ، و لا
بدانجا کسى طمع نبندد، تا این که بجاى نماند فرشته مقرّبى و نه پیامبر مرسلى و نه
صِدّیقٌ و لا شهیدٌ، و لا عالِمٌ و لا جاهِلٌ، و لادنِىٌّ و لا فاضِلٌ، و لا
صدّیق و نه شهیدى و نه عالم و نه جاهلى و نه پست و نه برترى و نه
مُؤْمِنٌ صالِحٌ، و لا فاجِرٌ طالِحٌ، و لا جبّارٌ عنیدٌ، و لا شیْطانٌ مریدٌ، و لا
مؤمن نیک کردار و نه تبهکار بدکارى و نه گردنکش ستیزه جو و نه اهریمن متمرّدى و نه
خلْقٌ فیما بیْن ذلِک شهیدٌ، اِلاّ عرّفهُمْ جلاله امْرِکُمْ، و عِظم خطرِکُمْ،
خلق دیگرى که در این میان گواه باشد جز آن که بشناساند به او خداوند جلالت و قدر و عظمت مقام و
وکِبر شاْنِکُمْ، وتمام نُورِکُمْ، وصِدْق مقاعِدِکُمْ، وثبات مقامِکُمْ، وشرف
بزرگى منزلت و کامل بودن نورتان را و درستى منصبها و پابرجا بودنتان را (در اطاعت حق) و شرافت
محلِّکُمْ و منْزِلتِکُمْ عِنْدهُ، و کرامتکُمْ علیْهِ، و خاصّتکُمْ لدیْهِ، و قُرْب
همگان و منزلت شما را در پیش خود و مقام گرامى شما را و خصوصیتى که در نزد او دارید و جایگاه
منْزِلتِکُمْ مِنْهُ، بِابى انْتُمْ واُمّى و اهْلى و مالى و اُسْرتى، اُشْهِدُ الله
نزدیکى که نسبت به او دارید پدر و مادر و خاندان و مال و فامیلم فداى شما گواه گیرم خدا را و
واُشْهِدُکُمْ، انّى مُؤْمِنٌ بِکُمْ وبِما آمنْتُمْ بِهِ، کافِرٌ بِعدُوِّکُمْ و بِما کفرْتُمْ بِهِ،
گواه گیرم شما را که من ایمان دارم به شما و بدانچه شما بدان ایمان دارید و کافرم نسبت به دشمن شما و بدانچه شما انکار آن را کردید
مُسْتبْصِرٌ بِشاْنِکُمْ وبِضلالهِ منْ خالفکُمْ، مُوال لکُمْ و لاِوْلِیآئِکُمْ، مُبْغِضٌ
بینایم به مقام شما و به گمراهى آن که با شما مخالفت کرد دوست دار شما و (دوستدار) دوستان شمایم و بغض
لاِعْدآئِکُمْ و مُعاد لهُمْ، سِلْمٌ لِمنْ سالمکُمْ، و حرْبٌ لِمنْ حاربکُمْ، مُحقِّقٌ
دشمنانتان را در دل دارم و دشمن آنهایم صلحم با هر که با شما صلح کند و در جنگم با هرکس که با شما در جنگ است حق مى دانم
لِما حقّقْتُمْ، مُبْطِلٌ لِما ابْطلْتُمْ، مُطیعٌ لکُمْ، عارِفٌ بِحقِّکُمْ، مُقِرٌّ بِفضْلِکُمْ،
آنچه را شما حق دانستید و باطل دانم آنچه را شما باطل دانستید پیرو شمایم عارف به حق شمایم اقرار به برترى شما دارم
مُحْتمِلٌ لِعِلْمِکُمْ، مُحْتجِبٌ بِذِمّتِکُمْ، مُعْترِفٌ بِکُمْ، مُؤْمِنٌ بِاِیابِکُمْ،
بار علم دانش شما را تحمل کنم و از مهالک در پرده عهد و امان شما روم به شما (وحقّتان) اعتراف دارم و به بازگشتتان ایمان دارم
مُصدِّقٌ بِرجْعتِکُمْ، مُنْتظِرٌ لاِمْرِکُمْ، مُرْتقِبٌ لِدوْلتِکُمْ، آخِذٌ بِقوْلِکُمْ،
و رجعت شما را تصدیق دارم و چشم براه فرمان شما و منتظر دولت شمایم گفتارتان را بگیرم
عامِلٌ بِامْرِکُمْ، مُسْتجیرٌ بِکُمْ، زآئِرٌ لکُمْ، لائِذٌ عآئِذٌ بِقُبُورِکُمْ، مُسْتشْفِعٌ
و دستورتان را انجام دهم و به شما پناه جویم و شما را زیارت کنم و به قبرهاى شما پناه آرم و شما را بدرگاه
اِلى اللهِ عزّوجلّ بِکُمْ، و مُتقرِّبٌ بِکُمْ اِلیْهِ، و مُقدِّمُکُمْ امام طلِبتى،
خداى عزوجل شفیع آرم و بوسیله شما به پیشگاهش تقرّب جویم و شما را در پیش روى خواسته و
وحوآئِجى و اِرادتى فى کُلِّ احْوالى و اُمُورى، مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ
حاجات و اراده ام قرار دهم در همه حالات و کارهایم، ایمان دارم به نهان شما و
وعلانِیتِکُمْ، وشاهِدِکُمْ و غآئِبِکُمْ، و اوّلِکُمْ و آخِرِکُمْ، و مُفوِّضٌ فى ذلِک
آشکارتان و حاضرتان و غایبتان و اوّل و آخرتان و در این باره کار را به خودتان وامى گذارم
کُلِّهِ اِلیْکُمْ، و مُسلِّمٌ فیهِ معکُمْ، و قلْبى لکُمْ مُسلِّمٌ، و راْیى لکُمْ تبعٌ،
(ایرادى به شما ندارم) و تسلیم شمایم و دلم نیز تسلیم شماست و رأى من نیز تابع (راى) شماست
ونُصْرتى لکُمْ مُعدّهٌ، حتّى یُحْیِى اللهُ تعالى دینهُ بِکُمْ، و یرُدّکُمْ فى ایّامِهِ،
و یاریم برایتان آماده است تا آن که خداى تعالى دینش را بوسیله شما زنده کند و دوباره بازگرداند شما را در روزها (ى حکومت) خود
و یُظْهِرکُمْ لِعدْلِهِ، و یُمکِّنکُمْ فى ارْضِهِ، فمعکُمْ معکُمْ لامع غیْرِکُمْ
و آشکارتان سازد براى عدل خود و پابرجایتان کند در روى زمینش، پس با شما باشم با شما نه با غیر شما
آمنْتُ بِکُمْ، وتولّیْتُ آخِرکُمْ بِما تولّیْتُ بِهِ اوّلکُمْ، وبرِئْتُ اِلى اللهِ
و ایمان دارم به شما و دوست دارم آخرین فرد شما را به همان دلیل که دوست دارم اوّلین شخص شما را و بیزارى جویم به پیشگاه خداى
عزّوجلّ مِنْ اعْدآئِکُمْ، و مِن الْجِبْتِ و الطّاغُوتِ و الشّیاطینِ و حِزْبِهِمُ
عزوجل از دشمنانتان و از جبت و طاغوت (خلفاى ناحق) و شیاطین و پیروانشان
الظّالِمین لکُمْ، و الْجاحِدین لِحقِّکُمْ، و الْمارِقین مِنْ وِلایتِکُمْ،
(سایر غاصبین) آن ستمکاران بر شما و منکران حق شما و بیرون روندگان از زیر بار ولایت و زمامدارى شما
والْغاصِبین لاِِرْثِکُمْ، والشّآکّین فیکُمْ، والْمُنْحرِفین عنْکُمْ، ومِنْ کُلِّ
و غصب کنندگان میراث شما و شک کنندگان درباره شما و منحرف شدگان از طریقه شما و از هر
ولیجه دُونکُمْ، وکُلِّ مُطاع سِواکُمْ، ومِن الاْئِمّهِ الّذین یدْعُون اِلى النّارِ،
همدم و وسیله اى غیر از شما و هر فرمانروایى جز شما و از پیشوایانى که مردم را به دوزخ مى خوانند
فثبّتنِى اللهُ ابداً ما حییتُ على مُوالاتِکُمْ ومحبّتِکُمْ ودینِکُمْ، ووفّقنى
پس خداوند پابرجایم بدارد همیشه تا زنده ام بر موالات و دوستى و دین و آیین شما و موفقم دارد
لِطاعتِکُمْ، و رزقنى شفاعتکُمْ، و جعلنى مِنْ خِیارِ موالیکُمُ، التّابِعین
براى فرمانبردارى شما و روزیم گرداند شفاعت شما را و قرارم دهد از برگزیدگان دوستانتان آنان که تابع
لِما دعوْتُمْ اِلیْهِ، و جعلنى مِمّنْ یقْتصُّ آثارکُمْ، و یسْلُکُ سبیلکُمْ،
دعوت شما هستند و بگرداند مرا از کسانى که پیروى کند از آثار شما و مى رود به راه شما
ویهْتدى بِهُدیکُمْ، و یُحْشرُ فى زُمْرتِکُمْ، و یُکرُّ فى رجْعتِکُمْ، ویُملّکُ
و راهنمایى جوید به راهنمایى شما و محشور گردد در گروه شما و بازگردد در دوران رجعت و بازگشت شما و به فرمانروایى رسد
فى دوْلتِکُمْ، ویُشرّفُ فى عافِیتِکُمْ، و یُمکّنُ فى ایّامِکُمْ، و تقِرُّ عیْنُهُ
در دوران حکومت شما و مفتخر گردد به عافیت (و حسن عاقبت) از شما و مقتدر گردد در روزهاى (حکومت) شما و روشن گردد دیده اش
غداً بِرُؤْیتِکُمْ، بِابى انْتُمْ و اُمّى و نفْسى و اهْلى ومالى، منْ اراد الله بدء
فرداى قیامت بدیدار شما پدر و مادرم و خودم و خاندان و داراییم به فداى شما هر که آهنگ خدا کند
بِکُمْ، و منْ وحّدهُ قبِل عنْکُمْ، ومنْ قصدهُ توجّه بِکُمْ، موالِىّ لااُحْصـى
از شما شروع کند و آن کس که خدا را به یکتایى شناسد از شما پذیرد و هر که قصد او کند به شما رو کند سروران من
ثنآئکُمْ، ولا ابْلُغُ مِن الْمدْحِ کُنْهکُمْ، ومِن الْوصْفِ قدْرکُمْ، و انْتُمْ نُورُ
ثناى شما را نتوانم کرد و با مدح به کنه و حقیقت شما نرسم و با توصیف قدر و منزلت شما را بیان نتوانم که شمایید روشنى
الاْخْیارِ، و هُداهُ الاْبْرارِ، و حُججُ الْجبّارِ، بِکُمْ فتح اللهُ و بِکُمْ یخْتِمُ،
خوبان و راهنماى نیکان و حجّت هاى خداى جبار، خداوند (عالم وجود را) به شما آغاز کرد و به شما نیز ختم کند
وبِکُمْ یُنزِّلُ الْغیْث، و بِکُمْ یُمْسِکُ السّمآء انْ تقع على الاْرْضِ اِلاّ بِاِذْنِهِ،
و بخاطر شما فرو ریزد باران را و بخاطر شماست که نگهدارد آسمان را از این که بر زمین افتد جز به اذن او
وبِکُمْ یُنفِّسُ الْهمّ، ویکْشِفُ الضُّرّ، و عِنْدکُمْ ما نزلتْ بِهِ رُسُلُهُ، و هبطتْ
و بخاطر شما بگشاید اندوه را و برطرف کند سختى را و در پیش شماست آنچه را پیمبرانش فرود آورده و
بِهِ ملائِکتُهُ، و اِلى جـدِّکُمْ بُعِث الـرُّوحُ الاْمینُ.
فرشتگانش به زمین آوردند و بسوى جدّ شما برادرت روح الامین (جبرئیل) نازل گردید.
(در صورتى که مخاطب در این زیارت، امیرمؤمنان(علیه السلام) باشد به جاى «واِلى جدِّکُمْ» «واِلى أخیک» مى گویى).
آتاکُمُ اللهُ ما لمْ یُؤْتِ احداً مِن الْعالمین، طاْطا کُلُّ شریف
به شما داده است خداوند آنچه را به هیچ یک از مردم جهانیان نداده سر (فروتنى) بزیر آورده هر شخص شریفى
لِشرفِکُمْ، وبخع کُلُّ مُتکبِّر لِطاعتِکُمْ، وخضع کُلُّ جبّار لِفضْلِکُمْ، وذلّ
در برابر شرف شما و گردن نهاده هر متکبرى به فرمانبردارى شما و فروتن گشته هر گردنکشى در برابر فضل شما
کُلُّ شىْء لکُمْ، واشْرقتِ الاْرْضُ بِنُورِکُمْ، وفاز الْفآئِزُون بِوِلایتِکُمْ،
و خوار شده هر چیزى براى شما و روشن شد زمین به پرتو نور شما و رستگار شدند مردمان رستگار بوسیله ولایت و دوستى شما،
بِکُمْ یُسْلکُ اِلى الرِّضْوانِ، وعلى منْ جحد وِلایتکُمْ غضبُ الرّحْمنِ،
بوسیله شما به بهشت رضوان توان رسید و بر آن کس که منکر فرمانروایى شماست خشم خداى رحمان است،
بِابى انْتُمْ واُمّى ونفسى واهْلى ومالى، ذِکْرُکُمْ فِى الذّاکِرین، واسْمآؤُکُمْ
پدر و مادرم و خودم و خاندان و داراییم فداى شما باد، (اى سروران من گرچه) ذکر شما در (زبان) ذکرکنندگان است و نامهایتان
فِى الاْسْمآءِ، واجْسادُکُمْ فِى الاْجْسادِ، وارْواحُکُمْ فِى اْلأرْواحِ،
در میان نامها و پیکرتان با سایر پیکرها و روانتان در میان سایر روانها
وانْفُسُکُمْ فِى النُّفُوسِ، وآثارُکُمْ فِى الاْثارِ، وقُبُورُکُمْ فِى الْقُبُورِ، فما
و جانهاتان در (عداد) سایر جانها و آثارتان در میان آثار (دیگران) و قبرهاتان در (شمار) سایر قبرهاست ولى (شما را چه نسبت با دیگران)
احْلى اسْمآئکُمْ، واکْرم انْفُسکُمْ، واعْظم شاْنکُمْ، واجلّ خطرکُمْ، واوْفى
چه شیرین است نامهایتان و بزرگوار است جانهاتان و بزرگ است مقامتان و برجسته است منزلت و موقعیتتان و با وفاست
عهْدکُمْ، واصْدق وعْدکُمْ، کلامُکُمْ نُورٌ، وامْرُکُمْ رُشْدٌ، ووصِیّتُکُم
عهدتان و راست است وعده تان سخنتان نور و دستورتان یکپارچه رشد و رستگارى است، سفارشتان
التّقْوى، وفِعْلُکُمُ الْخیْرُ، وعادتُکُمُ الاِْحْسانُ، وسجِیّتُکُمُ الْکرمُ،
پرهیزکارى و کارتان خیر و خوبى و عادت شما احسان و نیکى و شیوه شما کرم
وشاْنُکُمُ الْحقُّ والصِّدْقُ والرِّفْقُ، وقوْلُکُمْ حُکْمٌ وحتْمٌ، وراْیُکُمْ عِلْمٌ
و بزرگوارى و رفتارتان حق و راستى و مدارایى است و گفتارتان مسلم و حتمى است و رأى شما دانش
وحِلْمٌ وحزْمٌ، اِنْ ذُکِر الْخیْرُ کُنْتُمْ اوّلهُ، واصْلهُ وفرْعهُ، ومعْدِنهُ وماْویهُ
و بردبارى و دوراندیشى است اگر از خیر و خوبى ذکرى به میان آید آغاز و ریشه و شاخه و مرکز و جایگاه
ومُنْتهاهُ، بِابى انْتُمْ واُمّى ونفْسى، کیْف اصِفُ حُسْن ثنآئِکُمْ، واُحْصى
و پایانش شمایید پدر و مادرم و خودم به فداى شما چگونه توصیف کنم ثناى نیکوى شما را و چگونه شماره کنم
جمیل بلائِکُمْ، وبِکُمْ اخْرجنا اللهُ مِن الذُّلِّ، وفرّج عنّا غمراتِ
آزمایشهاى خوبى که دادید و بوسیله شما بود که خدا ما را از ذلت بیرون آورد و گشایش داد به گرفتاریهاى
الْکُرُوبِ، وانْقذنا مِنْ شفا جُرُفِ الْهلکاتِ ومِن النّارِ، بِابى انْتُمْ واُمّى
سخت ما و نجاتمان داد از پرتگاه هلاکت و نابودى و هم از آتش دوزخ، پدر و مادرم
ونفْسى، بِمُوالاتِکُمْ علّمنا اللهُ معالِم دِینِنا، واصْلح ماکان فسد مِنْ
و خودم به فداى شما که بوسیله دوستى شما خداوند به ما یاد داد دستورات دینمان را و اصلاح کرد آنچه را که از دنیاى ما تباه گشته بود
دُنْیانا، وبِمُوالاتِکُمْ تمّتِ الْکلِمهُ، وعظُمتِ النِّعْمهُ، وائْتلفتِ الْفُرْقهُ،
و بوسیله شما کلمه (توحید و معارف دین) کامل شد و نعمت بزرگ گشت و جدایى و اختلاف مبدّل به الفت و اتحاد گردید
وبِمُوالاتِکُمْ تُقْبلُ الطّاعهُ الْمُفْترضهُ، ولکُمُ الْمودّهُ الْواجِبهُ، والدّرجاتُ
و بوسیله موالات شما پذیرفته گردد فرمانبردارى واجب و (تنها) دوستى شماست که بر خلق لازم و فرض است و از آن شماست درجات
الرّفیعهُ، والْمقامُ الْمحْمُودُ، والْمکانُ الْمعْلُومُ عِنْد اللهِ عزّوجلّ، والْجاهُ
بلند و مقام شایسته و جایگاه معین و معلوم در نزد خداى عزوجل و منزلت
الْعظیمُ، والشّاْنُ الْکبیرُ، والشّفاعهُ الْمقْبُولهُ، ربّنا آمنّا بِما انْزلْت واتّبعْنا
عظیم و رتبه بزرگ و شفاعت پذیرفته، پروردگارا ما ایمان داریم بدانچه نازل فرمودى و پیروى کردیم
الرّسُول، فاکْتُبْنا مع الشّاهِدین، ربّنا لا تُزِغْ قُلُوبنا بعْد اِذْ هدیْتنا، وهبْ
از پیامبرت پس نام ما را با گواهان (به این حقایق) ثبت فرما، پروردگارا منحرف مکن دلهاى ما را پس از آن که راهنماییمان کردى و ببخش
لنا مِنْ لدُنْک رحْمهً، اِنّک انْت الْوهّابُ، سُبْحان ربِّنا اِنْ کان وعْدُ ربِّنا
به ما از نزد خویش رحمتى که براستى تویى بخشایشگر منزه است پروردگار ما که
لمفْعُولاً، یا ولِىّ اللهِ
براستى وعده او انجام شدنى است اى ولى خدا
(و اگر همه امامان را قصد کرده باشد مى گوید: «یا اوْلِیاء اللهِ»)
اِنّ بیـْنى وبیْن اللهِ عزّ و جلّ ذُنُوباً لا یاْتى علیْها اِلاّ رِضاکُمْ، فبِحقِّ منِ ائْتمنکُمْ
همانا میان من و خداى عزوجل گناهانى است که محو و پاک نکند آنها را جز رضایت شما پس به حق آن خدایى که شما را امین
على سِرِّهِ، واسْترْعاکُمْ امْر خلْقِهِ، وقرن طاعتکُمْ بِطاعتِهِ، لمّا اسْتوْهبْتُمْ
به راز خود کرده و سرپرستى کار خلق خود را به شما واگذارده و فرمانبردارى شما را به فرمانبردارى خود که شما بخشش گناهانم را (از خدا) بخواهید
ذُنُوبى، وکُنْتُمْ شُفعآئى، فاِنّى لکُمْ مُطیعٌ، منْ اطاعکُمْ فقدْ اطـاع الله،
و شفیعان من گردید زیرا که من فرمانبردار شمایم، هر که از شما فرمانبردارى کند خداى را فرمانبردارى کرده و
ومنْ عصاکُمْ فقدْ عصى الله، و منْ احبّکُمْ فقدْ احبّ الله، و منْ ابْغضکُمْ
هر که نافرمانى شما کند خداى را نافرمانى کرده و هر که شما را دوست دارد خداى را دوست داشته و هر که شما را دشمن دارد
فقدْ ابْغض الله، اللّـهُمّ اِنّى لوْ وجدْتُ شُفعآء اقْرب اِلیْک مِنْ مُحمِّد
خداى را دشمن داشته، خدایا اگر من شفیعانى را مى یافتم که نزدیکتر باشند بدرگاهت از محمّد
و اهْلِ بیْتِهِ الاْخْیارِ، الاْئِمّهِ الاْبْرارِ، لجعلْتُهُمْ شُفعآئى، فبِحقِّهِمُ الّذى
و خاندان نیکویش آن پیشوایان نیکوکار بطور مسلّم آنها را شفیعان خود قرار مى دادم پس از تو مى خواهم بدان حقى که براى
اوْجبْت لهُمْ علیْک، اسْئلُک انْ تُدْخِلنى فى جُمْلهِ الْعارِفین بِهِمْ وبِحقِّهِمْ،
ایشان بر خود واجب کردى که مرا در زمره عارفان به مقام آنها و به حق آنها قرارم ده
و فى زُمْرهِ الْمرْحُومین بِشفاعتِهِمْ،اِنّک ارْحمُ الرّاحِمین،وصلّى اللهُ على
و نیز در زمره کسانى که بوسیله شفاعت آنها مورد مهر قرار گرفته اند که تو مهربانترین مهربانانى و درود خدا بر
مُحمّد وآلِهِ الطّاهِرین، وسلّم تسْلیماً کثیراً، وحسْبُنا اللهُ ونِعْـم الْوکیلُ.
محمّد و آل پاکش و سلام مخصوص و بسیارى بر آنها باد و بس است ما را خدا و نیکو وکیلى است.
(التماس دعا)