دعای پانزدهم صحیفه سجادیه با ترجمه
دعای پانزدهم صحیفه سجادیه باترجمه
می 5, 2019
دعای هفدهم صحیفه سجادیه با ترجمه
دعای هفدهم صحیفه سجادیه با ترجمه
می 5, 2019
دعای شانزدهم صحیفه سجادیه با ترجمه

دعای شانزدهم صحیفه سجادیه با ترجمه

دعای شانزدهم صحیفه سجادیه با ترجمه

اَللَّهُمَّ يَا مَنْ بِرَحْمَتِهِ يَسْتَغيثُ الْمُذْنِبُونَ‏ وَ يَا مَنْ إِلَى ذِكْرِ إِحْسَانِهِ يَفْزَعُ الْمُضْطَرُّونَ‏
بار خدايا، اى كه گناهكاران به اميد رحمت تو به فرياد رسيت مى‏ خوانند. اى خداوندى كه بيچارگان در پناه احسان تو مى ‏آرامند.

وَ يَا مَنْ لِخِيفَتِهِ يَنْتَحِبُ الْخَاطِئُونَ‏ يَا أُنْسَ كُلِّ مُسْتَوْحِشٍ غَرِيبٍ وَ يَا فَرَجَ كُلِّ مَكْرُوبٍ كَئِيبٍ
اى خداوندى كه خطاكاران از خوف تو مى ‏نالند و مى ‏گريند. اى انيس آزردگان دور از خان و مان. اى غمزداى اندوهگانان و شكسته ‏دلان.

وَ يَا غَوْثَ كُلِّ مَخْذُولٍ فَرِيدٍ وَ يَا عَضُدَ كُلِّ مُحْتَاجٍ طَرِيدٍ أَنْتَ الَّذِي وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً
اى فريادرس خوارشدگان و بى كسان. اى ياور نيازمندان و رانده شدگان. تويى كه رحمت تو و علم تو همه چيز را در برگرفته است.

وَ أَنْتَ الَّذِي جَعَلْتَ لِكُلِّ مَخْلُوقٍ فِي نِعَمِكَ سَهْماً وَ أَنْتَ الَّذِي عَفْوُهُ أَعْلَى مِنْ عِقَابِهِ‏
تويى كه از نعمتهاى خويش هر آفريده را بهره ‏اى داده ‏اى. تويى كه عفوت را از عقابت بيشى است.

وَ أَنْتَ الَّذِي تَسْعَى رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ‏ وَ أَنْتَ الَّذِي عَطَاؤُهُ أَكْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ‏
تويى كه رحمتت را بر غضبت پيشى است. تويى كه عطاى تو بيشتر از منع توست.

وَ أَنْتَ الَّذِي اتَّسَعَ الْخَلاَئِقُ كُلُّهُمْ فِي وُسْعِهِ‏ وَ أَنْتَ الَّذِي لاَ يَرْغَبُ فِي جَزَاءِ مَنْ أَعْطَاهُ‏
تويى كه همه آفريدگان در حيطه قدرت تو جاى دارند. تويى كه چون كسى را نعمتى ارزانى دارى، پاداشى از او نجويى.

وَ أَنْتَ الَّذِي لاَ يُفْرِطُ فِي عِقَابِ مَنْ عَصَاهُ‏
تويى كه چون عصيانگرى را عقوبت كنى، راه افراط نپويى.

وَ أَنَا يَا إِلَهِي عَبْدُكَ الَّذِي أَمَرْتَهُ بِالدُّعَاءِ فَقَالَ لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ هَا أَنَا ذَا يَا رَبِّ مَطْرُوحٌ بَيْنَ يَدَيْكَ‏
و من اى پروردگار من، بنده تو هستم، بنده ‏اى كه به دعايش فرمان داده ‏اى و او دست انابت به درگاه تو برداشته است، گويد: لبيك و سعديك. اين منم اى پروردگار من، بر پيشگاهت افتاده.

أَنَا الَّذِي أَوْقَرَتِ الْخَطَايَا ظَهْرَهُ وَ أَنَا الَّذِي أَفْنَتِ الذُّنُوبُ عُمُرَهُ وَ أَنَا الَّذِي بِجَهْلِهِ عَصَاكَ وَ لَمْ تَكُنْ أَهْلاً مِنْهُ لِذَاكَ‏
اين منم كه بار گناهانم بر پشتم سنگينى مى‏كند و گناهان عمرم را تباه ساخته است. اين منم كه از روى جهالت تو را عصيان كرده ‏ام در حالى كه تو سزاوار عصيان من نبودى.

هَلْ أَنْتَ يَا إِلَهِي رَاحِمٌ مَنْ دَعَاكَ فَأُبْلِغَ فِي الدُّعَاءِ أَمْ أَنْتَ غَافِرٌ لِمَنْ بَكَاكَ فَأُسْرِعَ فِي الْبُكَاءِ
آيا تو اى خداوند، بر كسى كه به درگاهت دست به دعا بردارد رحمت مى‏آوردى، تا من در دعا مبالغت ورزم؟ آيا تو اى خداوند، كسى را كه به درگاهت اشك ريزد مى‏آمرزى، تا من به اشكبارى شتابم؟

أَمْ أَنْتَ مُتَجَاوِزٌ عَمَّنْ عَفَّرَ لَكَ وَجْهَهُ تَذَلُّلاً أَمْ أَنْتَ مُغْنٍ مَنْ شَكَا إِلَيْكَ فَقْرَهُ تَوَكُّلاً
آيا تو اى خداوند، كسى را كه به خوارى روى بر خاك درت نهد مى‏ بخشايى؟ آيا تو اى خداوند، كسى را كه شكايت بينوايى خويش به درگاه تو آرد در حالى كه به تو توكل كرده است بى ‏نياز مى‏ سازى؟

إِلَهِي لاَ تُخَيِّبْ مَنْ لاَ يَجِدُ مُعْطِياً غَيْرَكَ وَ لاَ تَخْذُلْ مَنْ لاَ يَسْتَغْنِي عَنْكَ بِأَحَدٍ دُونَكَ‏
اى خداوند، آن را كه جز تو بخشنده‏اى نمى‏يابد نوميد مكن، و آن را كه جز تو از ديگرى بى‏نيازى نجويد فرومگذار.

إِلَهِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لاَ تُعْرِضْ عَنِّي وَ قَدْ أَقْبَلْتُ عَلَيْكَ‏
اى خداوند، بر محمد و خاندان او درود بفرست و از من اعراض مكن كه روى به تو آورده ‏ام،

وَ لاَ تَحْرِمْنِي وَ قَدْ رَغِبْتُ إِلَيْكَ وَ لاَ تَجْبَهْنِي بِالرَّدِّ وَ قَدِ انْتَصَبْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ‏
و مرا محروم مدار كه دل به تو سپرده‏ام، و دست رد به رويم مزن كه بر درگاهت ايستاده ‏ام.

أَنْتَ الَّذِي وَصَفْتَ نَفْسَكَ بِالرَّحْمَةِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْحَمْنِي وَ أَنْتَ الَّذِي سَمَّيْتَ نَفْسَكَ بِالْعَفْوِ فَاعْفُ عَنِّي‏
تويى كه خود را به رحمت وصف كرده‏اى. پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و بر من رحمت آورد. تويى كه خود را بخشنده ناميده‏ اى، پس گناهان من بر من ببخشاى.

قَدْ تَرَى يَا إِلَهِي فَيْضَ دَمْعِي مِنْ خِيفَتِكَ وَ وَجِيبَ قَلْبِي مِنْ خَشْيَتِكَ وَ انْتِقَاضَ (انْتِفَاضَ) جَوَارِحِي مِنْ هَيْبَتِكَ‏
بار خدايا، مى‏بينى كه چسان از خوف تو سرشكم روان است. چسان از خشيت تو دلم لرزان است. چسان از هيبت تو اعضايم درهم شكسته است.

كُلُّ ذَلِكَ حَيَاءٌ مِنْكَ لِسُوءِ عَمَلِي وَ لِذَاكَ خَمَدَ صَوْتِي عَنِ الْجَأْرِ إِلَيْكَ وَ كَلَّ لِسَانِي عَنْ مُنَاجَاتِكَ‏
چگونه چنين نباشم كه از كردارهاى ناپسند خود شرمنده ‏ام و آوازم به تضرع بر نمى‏آيد و زبانم نمى‏ جنبد كه آهسته آهسته راز و نياز كنم.

يَا إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ فَكَمْ مِنْ عَائِبَةٍ سَتَرْتَهَا عَلَيَّ فَلَمْ تَفْضَحْنِي وَ كَمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطَّيْتَهُ عَلَيَّ فَلَمْ تَشْهَرْنِي‏
اى خداوند من، حمد باد تو را، بسا پرده بر عيبهاى من كشيده‏اى و رسوايم نساخته ‏اى، بسا گناهان من نهان داشته‏ اى و مرا شهره شهر نكرده‏ اى،

وَ كَمْ مِنْ شَائِبَةٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ تَهْتِكْ عَنِّي سِتْرَهَا وَ لَمْ تُقَلِّدْنِي مَكْرُوهَ شَنَارِهَا وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ يَلْتَمِسُ مَعَايِبِي مِنْ جِيرَتِي وَ حَسَدَةِ نِعْمَتِكَ عِنْدِي‏
بسا آلودگى‏ ها كه مرا هست و تواش فاش نساخته ‏اى و نشان بدنامى به گردنم نياويخته ‏اى و از همسايگان من، عيب جويان مرا و كسانى را كه بر نعمتى كه بر من عنايت كرده‏ اى حسد مى‏برند، از عيب و عار من آگاه نكرده‏ اى.

ثُمَّ لَمْ يَنْهَنِي ذَلِكَ عَنْ أَنْ جَرَيْتُ إِلَى سُوءِ مَا عَهِدْتَ مِنِّي‏
اين همه مرا از آن باز نداشت كه از ادامت اعمال ناپسند خود – كه تو بر آنها آگاهى – ندامت جويم.

فَمَنْ أَجْهَلُ مِنِّي يَا إِلَهِي بِرُشْدِهِ وَ مَنْ أَغْفَلُ مِنِّي عَنْ حَظِّهِ‏
پس اى خداوند من، چه كسى است نادان‏تر از من به رستگارى خويش؟ چه كسى است غافل‏تر از من به نصيب خود؟

وَ مَنْ أَبْعَدُ مِنِّي مِنِ اسْتِصْلاَحِ نَفْسِهِ حِينَ أُنْفِقُ مَا أَجْرَيْتَ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ فِيمَا نَهَيْتَنِي عَنْهُ مِنْ مَعْصِيَتِكَ‏
چه كسى است دورتر از من به اصلاح نفس اماره‏اش به هنگامى كه آن نعمت بى‏كران تو را در راه معصيتى كه مرا از آن بازداشته‏اى تباه مى‏كنم؟

وَ مَنْ أَبْعَدُ غَوْراً فِي الْبَاطِلِ وَ أَشَدُّ إِقْدَاماً عَلَى السُّوءِ مِنِّي حِينَ أَقِفُ بَيْنَ دَعْوَتِكَ وَ دَعْوَةِ الشَّيْطَانِ‏
چه كسى بيش از من در گرداب باطل غوطه‏ور و به بدى گراينده‏تر است چون ميان دعوت تو و دعوت شيطان مخير آيم‏

فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ عَلَى غَيْرِ عَمًى مِنِّي فِي مَعْرِفَةٍ بِهِ وَ لاَ نِسْيَانٍ مِنْ حِفْظِي لَهُ‏
و در عين بينايى و هشيارى، نه از روى بى‏خبرى و فراموشى در پى دعوت او مى‏ روم؟

وَ أَنَا حِينَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنَّ مُنْتَهَى دَعْوَتِكَ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مُنْتَهَى دَعْوَتِهِ إِلَي النَّارِ
در حالى كه يقين دارم كه دعوت تو به بهشت نعيم مى‏انجامد و دعوت شيطان به آتش جحيم.

سُبْحَانَكَ مَا أَعْجَبَ مَا أَشْهَدُ بِهِ عَلَى نَفْسِي وَ أُعَدِّدُهُ مِنْ مَكْتُومِ أَمْرِي‏
منزهى تو! چه شگفت است كه من به زيان خود گواهى مى ‏دهم و اعمال نهان خويش بر مى‏ شمارم.

وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ أَنَاتُكَ عَنِّي وَ إِبْطَاؤُكَ عَنْ مُعَاجَلَتِي وَ لَيْسَ ذَلِكَ مِنْ كَرَمِي عَلَيْكَ‏
و شگفت ‏آورتر از اين بردبارى توست در برابر من و درنگ توست در مؤاخذت سريع من. و اين نه بدان سبب است كه مرا در نزد تو آبرويى است،

بَلْ تَأَنِّياً مِنْكَ لِي وَ تَفَضُّلاً مِنْكَ عَلَيَّ لِأَنْ أَرْتَدِعَ عَنْ مَعْصِيَتِكَ الْمُسْخِطَةِ وَ أُقْلِعَ عَنْ سَيِّئَاتِيَ الْمُخْلِقَةِ وَ لِأَنَّ عَفْوَكَ عَنِّي أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ عُقُوبَتِي‏
بلكه به سبب مداراى توست با من و احسان تو در حق من. باشد كه از معصيتى كه تو را به خشم آورد باز ايستم و از گناهانى كه مرا فرسوده است دست بدارم، كه عفو و بخشايش مرا از عقوبت و عذاب من دوست‏ تر دارى.

بَلْ أَنَا يَا إِلَهِي أَكْثَرُ ذُنُوباً وَ أَقْبَحُ آثَاراً وَ أَشْنَعُ أَفْعَالاً وَ أَشَدُّ فِي الْبَاطِلِ تَهَوُّراً
من – اى خداوند من – گناهم بيشتر است و اعمالم زشت‏تر و كردارهايم ناپسندتر. در ارتكاب باطل بى ‏باك‏ترم‏

وَ أَضْعَفُ عِنْدَ طَاعَتِكَ تَيَقُّظاً وَ أَقَلُّ لِوَعِيدِكَ انْتِبَاهاً وَ ارْتِقَاباً مِنْ أَنْ أُحْصِيَ لَكَ عُيُوبِي أَوْ أَقْدِرَ عَلَى ذِكْرِ ذُنُوبِي‏
و به هنگام طاعت تو در خواب غفلتم و در برابر هشدارهاى تو آگاهى و مراقبتم كمتر است. با اين حال چگونه مى‏توانم عيبهاى خود را بر شمارم و از گناهان خويش ياد كنم.

وَ إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِي طَمَعاً فِي رَأْفَتِكَ الَّتِي بِهَا صَلاَحُ أَمْرِ الْمُذْنِبِينَ وَ رَجَاءً لِرَحْمَتِكَ الَّتِي بِهَا فَكَاكُ رِقَابِ الْخَاطِئِينَ‏
اى خداوند، اگر زبان به نكوهش خويش گشوده‏ام، بدان سبب است كه طمع در رأفت تو دارم كه اصلاح حال گنهكاران بدان باز بسته است، و اميد به رحمت تو دارم كه آزاد ساختن خطا كاران را وسيلت است.

اَللَّهُمَّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِي قَدْ أَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‏
اى خداوند، اين گردن من است در زير بار گناهان باريك شده، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست‏

وَ أَعْتِقْهَا بِعَفْوِكَ وَ هَذَا ظَهْرِي قَدْ أَثْقَلَتْهُ الْخَطَايَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ خَفِّفْ عَنْهُ بِمَنِّكَ‏
و به عفو خود آزادش كن. و اين پشت من است در زير بار خطاها خميده، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و به فضل خود بار خطاى من بكاه.

يَا إِلَهِي لَوْ بَكَيْتُ إِلَيْكَ حَتَّى تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَيْنَيَّ وَ انْتَحَبْتُ حَتَّى يَنْقَطِعَ صَوْتِي وَ قُمْتُ لَكَ حَتَّى تَتَنَشَّرَ قَدَمَايَ‏
اى خداوند، اگر چندان بگريم كه مژگانم فرو ريزد و مويه كنم تا آوازم منقطع شود و بر آستان جلال تو بايستم تا پاهايم آماس كند

وَ رَكَعْتُ لَكَ حَتَّى يَنْخَلِعَ صُلْبِي وَ سَجَدْتُ لَكَ حَتَّى تَتَفَقَّأَ حَدَقَتَايَ وَ أَكَلْتُ تُرَابَ الْأَرْضِ طُولَ عُمْرِي‏
و ركوع كنم تا استخوان‏هاى پشتم از جاى بر آيد و سر به سجده نهم تا چشمانم از چشمخانه به در شود و همه عمر جز خاك زمين هيچ نخورم‏

وَ شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِي وَ ذَكَرْتُكَ فِي خِلاَلِ ذَلِكَ حَتَّى يَكِلَّ لِسَانِي‏
و تا پايان حيات جز آب خاكستر هيچ ننوشم و در خلال اين احوال چندان ذكر تو گويم تا زبانم از گفتن بازماند

ثُمَّ لَمْ أَرْفَعْ طَرْفِي إِلَى آفَاقِ السَّمَاءِ اسْتِحْيَاءً مِنْكَ مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِكَ مَحْوَ سَيِّئَةٍ وَاحِدَةٍ مِنْ سَيِّئَاتِي‏
و از شرم تو ديده به سوى آسمان بر نكنم، شايسته آن نيستم كه حتى يك گناه از گناهانم را از نامه عملم محو كنى.

وَ إِنْ كُنْتَ تَغْفِرُ لِي حِينَ أَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَكَ وَ تَعْفُو عَنِّي حِينَ أَسْتَحِقُّ عَفْوَكَ فَإِنَّ ذَلِكَ غَيْرُ وَاجِبٍ لِي بِاسْتِحْقَاقٍ‏
اگر مرا به هنگامى كه مستوجب آمرزش تو شوم بيامرزى و هنگامى كه مستحق عفو تو گردم عفو كنى،

وَ لاَ أَنَا أَهْلٌ لَهُ بِاسْتِيجَابٍ إِذْ كَانَ جَزَائِي مِنْكَ فِي أَوَّلِ مَا عَصَيْتُكَ النَّارَ فَإِنْ تُعَذِّبْنِي فَأَنْتَ غَيْرُ ظَالِمٍ لِي‏
باز هم نه به سبب شايستگى من است، زيرا كيفر من در همان آغاز كه سر به عصيان تو برداشتم آتش جهنم بوده است و اگر مرا عذاب كنى در حق من ستم نكرده ‏اى.

إِلَهِي فَإِذْ قَدْ تَغَمَّدْتَنِي بِسِتْرِكَ فَلَمْ تَفْضَحْنِي وَ تَأَنَّيْتَنِي بِكَرَمِكَ فَلَمْ تُعَاجِلْنِي‏
اى خداوند، اكنون كه بر گناه من پرده كشيده‏ اى و رسوايم نساخته ‏اى، اكنون كه به كرم خود با من مدارا ورزيده ‏اى و به مؤاخذت من نشتابيده‏ اى،

وَ حَلُمْتَ عَنِّي بِتَفَضُّلِكَ فَلَمْ تُغَيِّرْ نِعْمَتَكَ عَلَيَّ وَ لَمْ تُكَدِّرْ مَعْرُوفَكَ عِنْدِي فَارْحَمْ طُولَ تَضَرُّعِي وَ شِدَّةَ مَسْكَنَتِي وَ سُوءَ مَوْقِفِي‏
اكنون كه از فضل و احسان خويش مرا به بردبارى نواخته‏ اى و نعمت خود بر من ديگرگون نساخته ‏اى و زلال احسان خود تيره نكرده ‏اى، پس بر اين زاريهاى دراز من رحمت آور و بر شدت مسكنتم ببخشاى و بر نابسامانيم ترحم فرماى.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ قِنِي مِنَ الْمَعَاصِي وَ اسْتَعْمِلْنِي بِالطَّاعَةِ وَ ارْزُقْنِي حُسْنَ الْإِنَابَةِ وَ طَهِّرْنِي بِالتَّوْبَةِ
بار خدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و مرا از معاصى نگه‏دار و به فرمانبردارى خود برگمار و نعمت انابت نصيب من كن و به آب توبه پاكيزه گردان‏

وَ أَيِّدْنِي بِالْعِصْمَةِ وَ اسْتَصْلِحْنِي بِالْعَافِيَةِ وَ أَذِقْنِي حَلاَوَةَ الْمَغْفِرَةِ وَ اجْعَلْنِي طَلِيقَ عَفْوِكَ وَ عَتِيقَ رَحْمَتِكَ‏
و ياريم ده كه گرد گناه نگردم و به تندرستى، نيكحالى ‏ام بخش و حلاوت مغفرت به من بچشان و مرا آزاد كرده عفو و رحمت خود گردان‏

وَ اكْتُبْ لِي أَمَاناً مِنْ سُخْطِكَ وَ بَشِّرْنِي بِذَلِكَ فِي الْعَاجِلِ دُونَ الْآجِلِ بُشْرَى أَعْرِفُهَا وَ عَرِّفْنِي فِيهِ عَلاَمَةً أَتَبَيَّنُهَا
و از خشم خود نامه امانم ده و بشارت اين نعمتها در اين جهان، پيش از فرا رسيدن آن جهان به من ده، بشارتى كه آن را بشناسم و نشان آن را به من بشناسان.

إِنَّ ذَلِكَ لاَ يَضِيقُ عَلَيْكَ فِي وُسْعِكَ وَ لاَ يَتَكَأَّدُكَ فِي قُدْرَتِكَ وَ لاَ يَتَصَعَّدُكَ فِي أَنَاتِكَ‏
اى خداوند، اين‏ها در برابر گشادگى عرصه توان تو بر تو دشوار نباشد و تو را در حيطه قدرتت به رنج نيفكند و با آن همه بردبارى كه تو راست دشوارت نيايد

وَ لاَ يَئُودُكَ فِي جَزِيلِ هِبَاتِكَ الَّتِي دَلَّتْ عَلَيْهَا آيَاتُكَ إِنَّكَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ وَ تَحْكُمُ مَا تُرِيدُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ
و در بخششهاى كرامندت كه آيات كتاب تو بر آن دليل است، گران ننمايد، كه تو كنى هر چه خواهى و فرمان رانى به هر گونه كه اراده نمايى. انك على كل شي‏ء قدير.


 


Warning: Trying to access array offset on value of type null in /home2/ifapasar/tehranloh1.ir/wp-content/themes/betheme-2196/includes/content-single.php on line 286
مدیریت انفورماتیک تهران لوح

دیدگاه ها بسته شده است