دعای سی و ششم صحیفه سجادیه باترجمه
دعای سی و ششم صحیفه سجادیه باترجمه
می 14, 2019
دعای سی و هشتم صحیفه سجادیه باترجمه
دعای سی و هشتم صحیفه سجادیه باترجمه
می 14, 2019
دعای سی و هفتم صحیفه سجادیه باترجمه

دعای سی و هفتم صحیفه سجادیه باترجمه

دعای سی و هفتم صحیفه سجادیه باترجمه

اَللَّهُمَّ إِنَّ أَحَداً لاَ يَبْلُغُ مِنْ شُكْرِكَ غَايَةً إِلاَّ حَصَلَ عَلَيْهِ مِنْ إِحْسَانِكَ مَا يُلْزِمُهُ شُكْراً
بار خدايا، كس هنوز سپاس نعمتت را چنان كه بايد به جاى نياورده كه نعمت ديگرش ارزانى دارى و شكرى ديگرش واجب گردانى

وَ لاَ يَبْلُغُ مَبْلَغاً مِنْ طَاعَتِكَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ إِلاَّ كَانَ مُقَصِّراً دُونَ اسْتِحْقَاقِكَ بِفَضْلِكَ‏
بار خدايا، بنده تو، هر چه در طاعت تو كوشد به جايى نرسد و از طاعت تو، آن سان كه در خور فضل توست، قاصر آيد

فَأَشْكَرُ عِبَادِكَ عَاجِزٌ عَنْ شُكْرِكَ وَ أَعْبَدُهُمْ مُقَصِّرٌ عَنْ طَاعَتِكَ‏
بار خدايا، شكر گزارترين بندگان تو از سپاس تو عاجزاند و عبادت كننده ‏ترين عابدان تو در عبادت خويش قاصر

لاَ يَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ وَ لاَ أَنْ تَرْضَى عَنْهُ بِاسْتِيجَابِهِ‏

هيچ كس مستحق آن نيست كه تواش بيامرزى و آمرزش تو به پاس شايستگى او باشد، و هيچ كس مستحق آن نيست كه تو از او خشنود باشى و بحق سزاوار اين خشنودى تو بود

فَمَنْ غَفَرْتَ لَهُ فَبِطَوْلِكَ وَ مَنْ رَضِيتَ عَنْهُ فَبِفَضْلِكَ‏
پس هر كه را آمرزيده‏ اى از انعام توست و از هر كه خشنود گشته‏ اى از فضل و احسان تو

تَشْكُرُ يَسِيرَ مَا شَكَرْتَهُ وَ تُثِيبُ عَلَى قَلِيلِ مَا تُطَاعُ فِيهِ حَتَّى كَأَنَّ شُكْرَ عِبَادِكَ الَّذِي أَوْجَبْتَ عَلَيْهِ ثَوَابَهُمْ‏

بار خدايا، در برابر اندك سپاسى جزاى فراوان دهى و در برابر اندك طاعتى ثواب بسيار، چنان كه گويى شكرگزارى بندگانت – با آنكه در برابر آن برايشان ثوابى مقرر داشته‏ اى

وَ أَعْظَمْتَ عَنْهُ جَزَاءَهُمْ أَمْرٌ مَلَكُوا اسْتِطَاعَةَ الاِمْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَكَ فَكَافَيْتَهُمْ أَوْ لَمْ يَكُنْ سَبَبُهُ بِيَدِكَ فَجَازَيْتَهُمْ‏

و اجرى عظيم داده‏اى – چيزى است كه آنان را در برابر تو ياراى سر بر تافتن از آن بوده است كه پاداششان مى ‏دهى، يا آنكه خود سبب آن نبوده ‏اى كه اكنون جز ايشان عطا مى فرمايى

بَلْ مَلَكْتَ – يَا إِلَهِي – أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَنْ يَمْلِكُوا عِبَادَتَكَ وَ أَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ يُفِيضُوا فِي طَاعَتِكَ‏

نه چنين است – اى خداوند من – كه زمام كار بندگان تو به دست تو بوده پيش از آنكه توان عبادتشان باشد و ثواب ايشان را مهيا كرده ‏اى پيش از آنكه به اطاعتت روى آرند

وَ ذَلِكَ أَنَّ سُنَّتَكَ الْإِفْضَالُ وَ عَادَتَكَ الْإِحْسَانُ وَ سَبِيلَكَ الْعَفْوُ
زيرا شيوه تو بخشندگى است و خوى تو نيكوكارى است و راه و آيين تو بخشايندگى

فَكُلُّ الْبَرِيَّةِ مُعْتَرِفَةٌ بِأَنَّكَ غَيْرُ ظَالِمٍ لِمَنْ عَاقَبْتَ وَ شَاهِدَةٌ بِأَنَّكَ مُتَفَضَّلٌ عَلَى مَنْ عَافَيْتَ وَ كُلٌّ مُقِرٌّ عَلَى نَفْسِهِ بِالتَّقْصِيرِ عَمَّا اسْتَوْجَبْتَ‏

بار خدايا، همه آفريدگان معترفند كه هر كه را عقوبت كنى بر او ستم نكرده ‏اى و همگان بر اين گواهند كه هر كه را از عذاب رهايى بخشى در حق او احسان كرده ‏اى و همه اقرار مى‏ كنند كه حق عبادت و شكر تو را آن چنان كه در خور آن هستى به جاى نياورده ‏اند

فَلَوْ لاَ أَنَّ الشَّيْطَانَ يَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِكَ مَا عَصَاكَ عَاصٍ وَ لَوْ لاَ أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِي مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِيقِكَ ضَالٌ‏

بار خدايا، اگر آدميان را شيطان نفريفته و از طاعت تو باز نداشته بود، هيچ گنهكارى جامه جان به گناه نمى ‏آلود و اگر باطل را در چهره حق جلوه نمى‏ داد، هيچ گمگشته ‏اى راه تو گم نمى ‏كرد

فَسُبْحَانَكَ مَا أَبْيَنَ كَرَمَكَ فِي مُعَامَلَةِ مَنْ أَطَاعَكَ أَوْ عَصَاكَ تَشْكُرُ لِلْمُطِيعِ مَا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَهُ وَ تُمْلِي لِلْعَاصِي فِيمَا تَمْلِكُ مُعَاجَلَتَهُ فِيهِ‏

خداوندا، منزهى تو. وه كه چه آشكار است نشان كرم تو در معامله با آن كه اطاعتت كند يا معصيت ورزد:فرمانبردار را پاداش نيكو مى ‏دهى و حال آنكه تو خود توان فرمانبردارى‏اش داده‏ اى و كيفر گناهكار را با آنكه در موآخذتش قدرت دارى به تأخير مى ‏افكنى

أَعْطَيْتَ كُلاًّ مِنْهُمَا مَا لَمْ يَجِبْ لَهُ وَ تَفَضَّلْتَ عَلَى كُلٍّ مِنْهُمَا بِمَا يَقْصُرُ عَمَلُهُ عَنْهُ‏
هر دو را چيزى عنايت مى ‏كنى كه نه سزاوار آن بوده‏ اند و اعمالشان از احسانى كه در حقشان روا مى ‏دارى قاصر است

وَ لَوْ كَافَأْتَ الْمُطِيعَ عَلَى مَا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَأَوْشَكَ أَنْ يَفْقِدَ ثَوَابَكَ وَ أَنْ تَزُولَ عَنْهُ نِعْمَتُكَ‏

بار خدايا، اگر آن را كه فرمانبردار توست، به مقتضاى عملش – كه تو خود بر آنش گماشته‏ اى – پاداش مى ‏دادى، بيم آن بود كه ثواب تو از دست بدهد و نعمتى كه عنايتش داشته‏ اى زايل گردد

وَ لَكِنَّكَ بِكَرَمِكَ جَازَيْتَهُ عَلَى الْمُدَّةِ الْقَصِيرَةِ الْفَانِيَةِ بِالْمُدَّةِ الطَّوِيلَةِ الْخَالِدَةِ وَ عَلَى الْغَايَةِ الْقَرِيبَةِ الزَّائِلَةِ بِالْغَايَةِ الْمَدِيدَةِ الْبَاقِيَةِ

ولى تو به كرم خود، در برابر اندك زمانى عبادت در اين دنياى فانى، پاداشى طولانى و جاويدان مى‏دهى و در برابر اعمالى زود گذر ثوابى بى ‏پايان و بى‏ زوال عطا مى‏ فرمايى

ثُمَّ لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِيمَا أَكَلَ مِنْ رِزْقِكَ الَّذِي يَقْوَى بِهِ عَلَى طَاعَتِكَ وَ لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَى الْمُنَاقَشَاتِ فِي الْآلاَتِ الَّتِي تَسَبَّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلَى مَغْفِرَتِكَ‏

فراتر از اين، از بنده خود كه از روزى تو خورده است و هم بدان توان طاعتش بود عوض مطالبه نكرده ‏اى. براى رسيدن به آمرزش تو ابزارى به كار داشته كه تو برسر آن بر او تنگ نگرفته ‏اى

وَ لَوْ فَعَلْتَ ذَلِكَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَمِيعِ مَا كَدَحَ لَهُ وَ جُمْلَةِ مَا سَعَى فِيهِ جَزَاءً لِلصُّغْرَى مِنْ أَيَادِيكَ وَ مِنَنِكَ وَ لَبَقِيَ رَهِيناً بَيْنَ يَدَيْكَ بِسَائِرِ نِعَمِكَ‏

بار خدايا، اگر نه چنين كرده بودى، بنده تو همه آنچه را به رنج فراهم كرده و به كوشش فرا چنگ آورده بود در برابر كمترين انعام و احسانت از دست مى ‏داد و خود در گرو ديگر نعمتهايت در نزد تو باقى مى ‏ماند

فَمَتَى كَانَ يَسْتَحِقُّ شَيْئًا مِنْ ثَوَابِكَ لاَ مَتَى‏ هَذَا – يَا إِلَهِي – حَالُ مَنْ أَطَاعَكَ وَ سَبِيلُ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ

پس در اين حال چه وقت مستحق چيزى از ثواب تو مى ‏بود؟ هيچ گاه. اى خداى من، اين حال كسى است كه تو را فرمان برده باشد و راه كسى است كه تو را عبادت كرده باشد

فَأَمَّا الْعَاصِي أَمْرَكَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْيَكَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِكَ لِكَيْ يَسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فِي مَعْصِيَتِكَ حَالَ الْإِنَابَةِ إِلَى طَاعَتِكَ‏
اما در كيفر آن كس كه در امر تو عصيان ورزيده و مرتكب مناهى شده، تعجيل نكردى، باشد كه از معصيت تو دست بردارد و به طاعت تو باز گردد

وَ لَقَدْ كَانَ يَسْتَحِقُّ فِي أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْيَانِكَ كُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِيعِ خَلْقِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ‏
حال آنكه در همان نخستين گناه مستحق همه عقوبتهايى بود كه براى همه آفريدگانت مهيا داشته‏ اى

فَجَمِيعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ وَ أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَيْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النَّقِمَةِ وَ الْعِقَابِ تَرْكٌ مِنْ حَقِّكَ وَ رِضًى بِدُونِ وَاجِبِكَ‏
بار خدايا، اگر كيفر گناهان را به تأخير افكنده ‏اى و در خشم و انتقام و عقاب درنگ كرده ‏اى چشم پوشى توست از حق تو، و خشنودى توست، بى آنكه چنين خشنودى بر تو لازم آمده باشد

فَمَنْ أَكْرَمُ – يَا إِلَهِي – مِنْكَ وَ مَنْ أَشْقَى مِمَّنْ هَلَكَ عَلَيْكَ لاَ مَنْ فَتَبَارَكْتَ أَنْ تُوصَفَ إِلاَّ بِالْإِحْسَانِ‏
پس اى خداوند، چه كسى از تو كريم‏تر است؟ چه كسى شقى‏تر است از آن شوربخت كه پاى در راه خلاف رضاى تو نهد و خود را به هلاكت رساند. نه، هيچ كس. بار خدايا، تو فراتر از آن هستى كه جز به احسانت وصف كنند

وَ كَرُمْتَ أَنْ يُخَافَ مِنْكَ إِلاَّ الْعَدْلُ لاَ يُخْشَى جَوْرُكَ عَلَى مَنْ عَصَاكَ وَ لاَ يُخَافُ إِغْفَالُكَ ثَوَابَ مَنْ أَرْضَاكَ‏
و كريم‏تر از آن هستى كه جز به سبب دادگرى، از تو بيمناك شوند. از جور تو بر كسى كه عصيان مى ‏كند حيفى نيست و كسى كه به راه رضاى تو مى ‏رود از آن بيم ندارد كه در پاداش او غفلت ورزى

فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ هَبْ لِي أَمَلِي وَ زِدْنِي مِنْ هُدَاكَ مَا أَصِلُ بِهِ إِلَى التَّوْفِيقِ فِي عَمَلِي إِنَّكَ مَنَّانٌ كَرِيمٌ‏
پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و آنچه مرا آرزوست بر من ارزانى دار و بر هدايت من بيفزاى تا توفيق عملم نصيب گردد. انك منان كريم.


 


Warning: Trying to access array offset on value of type null in /home2/ifapasar/tehranloh1.ir/wp-content/themes/betheme-2196/includes/content-single.php on line 286
مدیریت انفورماتیک تهران لوح

دیدگاه ها بسته شده است