اَللَّهُمَّ إِنَّهُ يَحْجُبُنِي عَنْ مَسْأَلَتِكَ خِلاَلٌ ثَلاَثٌ وَ تَحْدُونِي عَلَيْهَا خَلَّةٌ وَاحِدَةٌ
اى خداوند، سه خصلت است كه مرا باز مى دارد تا از تو چيزى خواهم و تنها يك خصلت است كه مرا بر آن مى دارد.
يَحْجُبُنِي أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ وَ نَهْيٌ نَهَيْتَنِي عَنْهُ فَأَسْرَعْتُ إِلَيْهِ وَ نِعْمَةٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَيَّ فَقَصَّرْتُ فِي شُكْرِهَا
آن سه: يكى فرمانى كه داده اى و من در گزاردن آن درنگ كرده ام، ديگر، كارى كه مرا از آن نهى فرموده اى و من در به جا آوردن آن شتابيده ام؛ سه ديگر، نعمتى كه مرا ارزانى داشته اى و من در سپاس آن قصور ورزيده ام.
وَ يَحْدُونِي عَلَى مَسْأَلَتِكَ تَفَضُّلُكَ عَلَى مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَيْكَ وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ إِلَيْكَ إِذْ جَمِيعُ إِحْسَانِكَ تَفَضُّلٌ وَ إِذْ كُلُّ نِعَمِكَ ابْتِدَاءٌ
و اما آن يك خصلت كه مرا وا مى دارد تا از تو چيزى خواهم تفضل توست به كسى كه روى به درگاه تو آرد و با اميدى نيكو به سوى تو آيد، كه هر احسان كه كنى از روى تفضل است و هر نعمت كه دهى بى هيچ سابقه.
فَهَا أَنَا ذَا يَا إِلَهِي وَاقِفٌ بِبَابِ عِزِّكَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّلِيلِ وَ سَائِلُكَ عَلَى الْحَيَاءِ مِنِّي سُؤَالَ الْبَائِسِ الْمُعِيلِ
و اين منم، اى خداوند من، كه بر درگاه عز تو ايستاده ام، آن سان كه تسليم شونده به مذلت نشسته اى. در عين شرمزدگى، چون بينوايان عيالمند دست سؤال دراز كرده ام.
مُقِرٌّ لَكَ بِأَنِّي لَمْ أَسْتَسْلِمْ وَقْتَ إِحْسَانِكَ إِلاَّ بِالْإِقْلاَعِ عَنْ عِصْيَانِكَ وَ لَمْ أَخْلُ فِي الْحَالاَتِ كُلِّهَا مِنِ امْتِنَانِكَ
اقرار مى كنم كه به تسليم در برابر احسان تو كارى نكرده ام جز آن كه از عصيان تو چشم پوشيده ام و در همه حال از نعمتهاى تو بى بهره نبوده ام.
فَهَلْ يَنْفَعُنِي يَا إِلَهِي إِقْرَارِي عِنْدَكَ بِسُوءِ مَا اكْتَسَبْتُ
آيا، اى خداوند من، همين كه به درگاه تو به اعمال ناپسند خود اقرار كنم مرا سودمند است؟
وَ هَلْ يُنْجِينِي مِنْكَ اعْتِرَافِي لَكَ بِقَبِيحِ مَا ارْتَكَبْتُ
و آيا همين كه به درگاه تو به زشتى كردار خويش معترف آيم، رهايى خواهم يافت؟
أَمْ أَوْجَبْتَ لِي فِي مَقَامِي هَذَا سُخْطَكَ أَمْ لَزِمَنِي فِي وَقْتِ دُعَايَ مَقْتُكَ
يا در همين جا كه ايستاده ام خشم خود بر من گماشته اى، يا در همين هنگام كه دست دعا به سوى تو بر داشته ام، غضب خود قرين من ساخته اى؟
سُبْحَانَكَ لاَ أَيْئَسُ مِنْكَ وَ قَدْ فَتحْتَ لِي بَابَ التَّوْبَةِ إِلَيْكَ بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِيلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَةِ رَبِّهِ
اى خداوند، از تو نوميد نمى شوم، زيرا در توبه به روى من گشوده اى، بلكه به درگاه تو مى نالم:به سان بنده اى ذليل و بر خود ستم كرده و حرمت پروردگار خود شكسته،
اَلَّذِي عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ وَ أَدْبَرَتْ أَيَّامُهُ فَوَلَّتْ
آن كه گناهانش افزون است و افزونتر نمايد و روزگارش روى به ادبار نهاده و در گذشته است،
حَتَّى إِذَا رَأَى مُدَّةَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ وَ غَايَةَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ وَ أَيْقَنَ أَنَّهُ لاَ مَحِيصَ لَهُ مِنْكَ وَ لاَ مَهْرَبَ لَهُ عَنْكَ
چندان كه زمان عمل را پايان يافته بيند و عمر را به نهايت رسيده، و يقين كند كه جز تواش پناهى نيست و از تو گريختن نتواند
تَلَقَّاكَ بِالْإِنَابَةِ وَ أَخْلَصَ لَكَ التَّوْبَةَ فَقَامَ إِلَيْكَ بِقَلْبٍ طَاهِرٍ نَقِيٍّ ثُمَّ دَعَاكَ بِصَوْتٍ حَائِلٍ خَفِيٍ
اينك دست انابت به سوى تو برداشته و از روى اخلاص به درگاه تو توبه مى كند و با دلى پاك در مقام قرب تو ايستاده است و با آوازى نجواگونه و آهسته با تو راز مى گويد.
قَدْ تَطَأْطَأَ لَكَ فَانْحَنَى وَ نَكَّسَ رَأْسَهُ فَانْثَنَى قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْيَتُهُ رِجْلَيْهِ وَ غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّيْهِ يَدْعُوكَ
به تواضع قامت خم كرده و سر فرو داشته و پيكر چنبر نموده است. از بيم، پاهايش مى لرزد و سرشكش گونه هايش را غرقه ساخته است. تو را ندا مى دهد
بِيَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ وَ يَا أَرْحَمَ مَنِ انْتَابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ
كه:اى مهربانترين مهربانان، اى مهربانترين كسى كه مقصد جويندگان رحمتى،
وَ يَا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ وَ يَا مَنْ عَفْوُهُ أَكْثرُ مِنْ نَقِمَتِهِ وَ يَا مَنْ رِضَاهُ أَوْفَرُ مِنْ سَخَطِهِ
و اى صاحب عطوفتى كه مقصود پويندگان استغفارى، اى خداوندى كه عفوت از انتقام بيش است و خشنوديت از خشم افزون،
وَ يَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَى خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ وَ يَا مَنْ عَوَّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الْإِنَابَةِ
اى خداوندى كه از گناهان خلق نيكو در مى گذرى و از اين رو زير بار منت تو هستند، اى خداوندى كه بندگان خويش را به پذيرش توبه خوگر كرده اى
وَ يَا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَةِ وَ يَا مَنْ رَضِيَ مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْيَسِيرِ وَ مَنْ كَافَى قَلِيلَهُمْ بِالْكَثِيرِ
و ناصالحانشان را به توبه به صلاح مى آورى، اى خداوندى كه به اندكى از اعمال نيك آنان خشنود مى گردى و عملى اندكشان را پاداشى گران عنايت مى كنى،
وَ يَا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ وَ يَا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَى نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ
اى خداوندى كه اجابت دعاى ايشان را التزام كرده اى و به تفضل خويش جزاى نيكشان وعده داده اى،
مَا أَنَا بِأَعْصَى مَنْ عَصَاكَ فَغَفَرْتَ لَهُ وَ مَا أَنَا بِأَلْوَمِ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْكَ فَقَبِلْتَ مِنْهُ وَ مَا أَنَا بِأَظْلَمِ مَنْ تَابَ إِلَيْكَ فَعُدْتَ عَلَيْهِ
من گناهكارترين گناهكارانى كه آمرزيده اى نيستم، من نكوهيده ترين عذرخواهانى كه از تو پوزش خواسته اند و تو پذيرفته اى نيستم، من ستمكارترين ستمكارانى كه به درگاه تو توبه كرده اند و به احسانشان نواخته اى نيستم.
أَتُوبُ إِلَيْكَ فِي مَقَامِي هَذَا تَوْبَةَ نَادِمٍ عَلَى مَا فَرَطَ مِنْهُ مُشْفِقٍ مِمَّا اجْتَمَعَ عَلَيْهِ خَالِصِ الْحَيَاءِ مِمَّا وَقَعَ فِيهِ
در اين مكان كه ايستاده ام به درگاه تو توبه مى كنم؛ توبه كسى كه از افراط در گناه نادم شده و از آن بار گران معاصى كه بر گردن دارد ترسان است و از ورطه اى كه در آن افتاده سخت شرمنده است.
عَالِمٍ بِأَنَّ الْعَفْوَ عَنِ الذَّنْبِ الْعَظِيمِ لاَ يَتَعَاظَمُكَ وَ أَنَّ التَّجَاوُزَ عَنِ الْإِثْمِ الْجَلِيلِ لاَ يَسْتَصْعِبُكَ
مى داند كه تو عفو كردن از گناهان بزرگ را بزرگ نمىشمارى و گذشت از خطاى عظيم دشوارت نمى نمايد
وَ أَنَّ احْتِمَالَ الْجِنَايَاتِ الْفَاحِشَةِ لاَ يَتَكَأَّدُكَ وَ أَنَّ أَحَبَّ عِبَادِكَ إِلَيْكَ مَنْ تَرَكَ الاِسْتِكْبَارَ عَلَيْكَ وَ جَانَبَ الْإِصْرَارَ وَ لَزِمَ الاِسْتِغْفَارَ
و تحمل خطاهاى فاحش ما بر تو گران نمى آيد و محبوبترين بندگان تو بنده اى است كه در برابر تو گردنكشى فروهلد و از اصرار بر گناه دورى جويد و همواره از تو آمرزش خواهد.
وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ أَنْ أَسْتَكْبِرَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ أُصِرَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِمَا قَصَّرْتُ فِيهِ وَ أَسْتَعِينُ بِكَ عَلَى مَا عَجَزْتُ عَنْهُ
اى خداوند، از گردنكشى در برابر تو بيزارى مى جويم و از اصرار در گناه به تو پناه مى آورم و از هر قصور كه ورزيده ام آمرزش مى خواهم و در هر خدمت كه فرومانم از تو يارى مى طلبم.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ هَبْ لِي مَا يَجِبُ عَلَيَّ لَكَ وَ عَافِنِي مِمَّا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ وَ أَجِرْنِي مِمَّا يَخَافُهُ أَهْلُ الْإِسَاءَةِ
اى خداوند درود بفرست بر محمد و خاندانش و هر حقى را كه اداى آن بر من واجب است بر من ببخش، هر خطايى را كه مستوجب عقوبت توست بر من ببخشاى و مرا از آنچه گناهكاران را وحشت است پناه ده،
فَإِنَّكَ مَلِيءٌ بِالْعَفْوِ مَرْجُوٌّ لِلْمَغْفِرَةِ مَعْرُوفٌ بِالتَّجَاوُزِ لَيْسَ لِحَاجَتِي مَطْلَبٌ سِوَاكَ وَ لاَ لِذَنْبِي غَافِرٌ غَيْرُكَ حَاشَاكَ
زيرا تو همه عفو و بخشايشى، در تو اميد مغفرت است و خود به گذشت و بخشايش شناخته اى. جز تو به كس حاجت نبرم و گناهانم را جز تو آمرزنده اى نيست. نه، هرگز.
وَ لاَ أَخَافُ عَلَى نَفْسِي إِلاَّ إِيَّاكَ إِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
بر خود بيمناكم و اين بيم جز از تو نيست، كه تنها تويى كه بايد از تو ترسيد و تنها تويى كه بايد از تو آمرزش طلبيد. اى خداوند، بر محمد و خاندانش او درود بفرست
وَ اقْضِ حَاجَتِي وَ أَنْجِحْ طَلِبَتِي وَ اغْفِرْ ذَنْبِي وَ آمِنْ خَوْفَ نَفْسِي إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ ذَلِكَ عَلَيْكَ يَسِيرٌ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ
و حاجت من برآور، خواهش من روا فرماى، گناه من بيامرز، مرا از ترس ايمن گردان، كه تو بر هر چيزى توانايى و اين بر تو آسان است. آمين رب العالمين.